30 اردیبهشت 1403
Tehran
14 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

View all post

حج رحلت است از بین سیاهی و رنج‌ها به سمت یک عرصه و یک ساحت از نور و روشنی. حج در حقیقت یک تصمیم است و یک اراده در برابر ایستادن و سرشاخ شدن با خود. یعنی دست شستن و

تصویر از زیستن در فلسطین همان وجه غایب رسانه‌هاست که به خوبی در این کتاب روایت و تصویر می‌شود.

هر وسیله قصه‌ای داشت. و او نقال قصه‌گویی بود از خاورمیانه که از هر وسیله کتابی شفاهی می‌پرداخت و تحویل مشتری‌ها می‌داد.

«مهاجر سرزمین آفتاب»، شخص راوی کتاب است اما آنقدر ساده و صمیمی و بی آلایش دست مخاطب را می‌گیرد و با خود به سفر این زندگی می‌برد که گویا ما نیز با او در حال هجرتیم.

موضوع رمان سازمان مجاهدین خلق است که افهمی پرتره آن را در «سال گرگ» کشیده است. پرتره‌ای که تکه‌های آن مانند پازل در هر فصلی تصویر شده است و ما در فصول مختلف هر بار به تماشای تکه‌ای از آن

«زمانی که هم‌خانه داوینچی بودم» اثر محمدرضا مرزوقی می‌تواند از آن کارهایی باشد که بدون اینکه ادعای رمان تاریخی بودن داشته باشد، تاریخی است ولی با شیرینی‌ها و جذابیت‌هایی که از مسیر زبان طنز داستان وارد کار شده و خواننده

وقتی بازارگردی‌های گروهی زنان از یک نوبت نماز جماعت غافلشان می‌کرد و ساعت‌ها گپ و گفتشان در رستوران یا اتاق هتل توانشان را برای استفاده بیشتر از این سفر می‌کاست، به خودم نهیب می‌زدم که سرزمین حجاز جای پای هاجرانی

آگاهی از ظلم و سبعیت نوع بشر و جهان بی‌رحمش آدمی را ناامید می‌کند. و جستجوی عشق، آخرین راه نجات است.

عنوان «یگانه مادر شهید ژاپنی» که روی جلد کتاب نوشته شده ممکن است خواننده را دچار این اشتباه کند که پسر ایشان ژاپنی بوده و در جبهه ژاپنی حرف می‌زده. سبا بابایی تنها مادر ژاپنی یک شهید ایرانی‌ـ‌ژاپنی است.

گاف نه به معنای مصطلحِ آن، که در واقع اشاره نکته‌سنجانه‌ای دارد به فاصله میانِ لایه‌های جامعه. فاصله‌ای که به قدری زیاد می‌شود تا آدم‌های جامعه همدیگر را نبینند و رسانشی بین‌شان برقرار نباشد.