20 اردیبهشت 1403
Tehran
13 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

محبوب‌ترین تگ

نورالدین آزاد، نویسنده «همزاد»، قهرمان داستانش را در تهران درگیر ماجراهای جذاب و پر پیچ و خمی می‌کند؛ از کشته شدن احد که عضو یک باند خلافکار است تا برخورد شیرزاد با علی شجاع کشتی‌گیر تهرانی و دایی مرموزش سمندر.

کتاب «زنانی که با گرگ‌های می‌دوند» به ما می‌گوید: یاد بگیریم برای خودمان مادری کنیم در همه شرایط در همه سنین. فرقی نمی‌کند چند ساله‌ایم.

«چادر کردیم رفتیم تماشا» از آن دسته کتاب‌هایی نیست که خواننده نتواند لحظه‌ای رهایش کند؛ این بار قرار است کتاب، خواننده را رها نکند!

حالا چند قرن از عام الفیل و میلادتان می‌گذرد و تمامِ آن‌هایی که روزی عهد بر دلدادگی شما در عالم ذر داده‌اند اینجا بر روی زمین سرمستِ نامِ بلندتان هستند.

اشخاص رمان «سوران سرد»، برای کاهش آسیب‌های روحی‌ ـ‌ روانی به مکانیسم‌های دفاعی متوسل می‌شوند. برخی از اشخاص رمان با توسل به مکانیسم سرکوب و با دور شدن از شهر، محله و خاطرات گذشته و نیز ورود به یک منطقه

«دست‌نیافتنی» علاوه بر این‌که داستان زندگی علیرضا حیدری را تعریف می‌کند، روایتی از مصائب کشتی‌گیر بودن است. مصائبی که یک رنج بدنی تمام‌عیار را به کشتی‌گیر تحمیل می‌کند.

«شبیه مریم» نمی‌تواند انتظارات ما را از یک داستان تاریخی و حتی زنانه برآورده کند، یک احساس عقیم را در مخاطب ایجاد می‌کند، انگار مخاطب بعد از خواندن کتاب در زوایا و خفایای ذهنش در جستجوی تصاویر بالقوه‌ای است که

انگار ملویل، همان نویسنده نام‌آشنای «بارتلمی محرر» دوباره دارد به تیرگی افق روزگار ما اشاره می‌کند. در زمانه‌ای که قدرت و سخن از هم جدا گشته‌اند، حتی کاری از دست منجی هم برنمی‌آید؛ چون اساساً راه نجات بسته است. وقتی

جولین بارنز با سوژه قراردادن زندگی شاستاکویچ غایت جامعه‌ای را نمایش می‌دهد که روزی با آمالی آرمانی و با هدف ساختن بهترین زندگی برای مردمانش تشکیل شد و در آخر جز هراس و وحشت و سانسور و ممنوعیت دستاورد دیگری

شاید «چراغ‌های روشن شهر» بهترین نمونه خاطرات دختران امدادگر و رزمنده در سال‌های دفاع مقدس نباشد، اما خواندن هر کدام از این کتاب‌­ها باعث می‌شود ما از دریچه راوی که آن روزها را زندگی کرده جنگ را ببینیم و بیشتر