مروری بر آخرین یادگار احمد محمود
هنر بیادعا
اینکه هنر محصول خوب دیدن است را میتوان در این داستان از زبان محمود به خوبی دریافت کرد. احمد محمود عادت دارد از چیزهای ساده درام بسازد. اغراق نکند و واقعیت را همانگونه که هست منتقل سازد به همین سبب
مروری بر یک روایت مستند از ماجرای منا
پانورامای یک فاجعه
«خیابان 204» خیلی از حرفهای راویان را حتی با این که با نسخه ارائه شده از سوی رسانههای رسمی ایران متفاوت است، امانتدارانه و بیطرفانه بیان کرده است و ما را با یک تصویر 360 درجهای از بخشی از این
با احتیاط کتاب انتخاب کنید
علیه هیچ، نه چکمه نه دیکتاتوری!
«ساز شکسته» ایده جذاب و درخشانی داشته که با یک پرداخت سردستی و سطحی تبدیل به اثری ضعیف شده و حرفهایی که میخواسته بزند را در گلو خفه کرده است.
جهان تیره، طنز نیست!
شوخ و شنگتر از شوخی
در داستانها آدمها شوخیشوخی تصمیماتی میگیرند و بعد تمام هستیشان شکل دیگری پیدا میکند.
روایتهایی از تنهایی در میان دیگران
از صندلی عقب چیزی پیدا نیست
«ف» دارد «ملکه شینِ تنها» را تلفظ میکند که من میبینم «شین» در حال خفگی است. قهوه غلیظ ترک پریده توی گلویش. قهوه ریخته روی تونیک زرد خوشرنگش و بقیهاش سرازیر شده روی رومیزی کتان سفید میز. «شین» از جا
روضه داستانی به روایت «فراموشان»
نگاهی نو به مفهوم فراموشی
نویسنده در هر روایت، تصویرسازی خوبی انجام داده است. نویسنده مثل یک دوربین متعهد، هرچه از زاویه دید شخصیت اصلی روایت، دیده شده، در متن آورده است.
باز شدن پای گذشته به امروز با «از زخمهای نهانی»
سهل و ممتنع مثل زخم
«از زخمهای نهانی» از آن کارهایی است که میتوان گفت نویسنده زخم خورده و نوشته، تماشا کرده و حالا دارد به ما نشان میدهد. عماد مرتضوی در کتابش، با زبانی که سفت و سخت از خودش دفاع میکند، سعی کرده
«سکههای سفالی» تحتتاثیر آثار قبل از خود است؟
رئالیسم انتقادی یا مختارنامه؟
«سکههای سفالی» داستانی است که اصول را میداند و خط را نشکسته است. زبان اثر اگر چه بار تاریخی دارد اما سختخوان و ثقیل نیست.
تمثیلی از وحشت و ناامیدی در «جنگ ابدی»
نت پایه سمفونی بشریت؛ جنگ!
داستان «جنگ ابدی» یک تمثیل آشکار از یک سرباز خسته است که در یک درگیری به ظاهر بیپایان گیر افتاده است و متوجه میشود حتی اگر به خانه برگردد، با دنیایی که ترک کرده است، سازگاری ندارد.
روایتی از عاشورای انسان
محشری در درون
عاشورا روز گریه نیست، روز حساب و کتاب است، برای من که انگار یکجور محشر شخصی باشد، روز نوشتن است از خود، یک کاغذ باید برداشت و دید آدم پای کدام اعتقاداتش میتواند بایستد و بمیرد.