21 اردیبهشت 1403
Tehran
22 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

پربازدیدترین تگ

«مردی به نام اوه» داستان تبدیل کردن تنهایی به جمع است. روایت دنیای غم‌انگیزی که برای هر فرد کهن‌سالی که همسرش را از دست می‌دهد اتفاق می‌افتد.

در «برج ناز» فردیت از آن مردان است و زنان با وجود جمعیت زیاد خود، تنها پر کننده حفره‌های خاندان هستند و نقشی در هیچ‌کار مهمی ندارند.

معمولا در نوشتن آثاری از این دست که به قالب ادبی متعهد نیست، نویسنده پیام خاصی مد نظر دارد که می‌خواهد آن را برساند یا یک برهه را منسجم تعریف کند تا برداشتی داشته باشد، اما این اثر چیزی نمی‌گوید.

وحید خضاب، نویسنده کتاب «مروری بر تاریخچه و تفکرات سازمان مجاهدین خلق» می‌گوید: مسعود رجوی واقعاً بازیگر بود و وقتی می‌خواست در مورد موضوعی حرف بزند به‌صورت خاصی روی طرف مقابل تأثیر می‌گذاشت و سخنرانی‌هایش سر و شکل تئاتر داشت.

من به کتاب پناه می‌برم، نه از شر تنهایی که با حس دلنشین تنهایی. کتاب‌ها زمانی‌که کسی صدایت را نمی‌شنود، به تو دل می‌دهند و شانه گریه‌هایت می‌شوند.

در «گور سفید» همه چیز سرجایش است. چقدر عشق، زمینی و پاکی، آسمانی است. چقدر برادرها و خانواده در این داستان ایرانی است. چقدر شخصیت‌ها به درستی پرداخته شده‌اند و در خدمت داستان هستند.

اسماعیل فصیح با دست­مایه قراردادن موضوع ثریا و سفر راوی به فرانسه تلاش کرده تا به بازنمایی اوضاع ایرانیان خارج‌نشین بپردازد.

«گاف» داستانی است که از فقر حرف می‌زند. مسئله اعتیاد را مطرح می‌کند و به خوبی اختلاف طبقاتی در یک جامعه را به نمایش می‌گذارد.

در خانه ادریسی‌ها سخن از عشق و رویا و آزادی‌ست. اعضای خانواده‌ مورد هجوم بیگانگان قرار می‌گیرند و با آن‌ها همراه می‌شوند. در این بین آن چه می‌ماند، تغییرات آدم‌هاست که جرئت بال گشودن یافته‌اند.

گفتی دیگر دنبال زندگی نمی‌دویم! زندگی را می‌کشانیم پی خنده‌های شادمان وقتی با موفقیت خانه نیمه‌ویران جدیدی یافته‌ایم که می‌شود چند روزی ماند تویش!