16 اردیبهشت 1403
Tehran
19 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

نویسنده: تحریریه

«بی‌بی آوازخوان من» می‌تواند زندگی کردن را یاد بدهد و البته از سوی دیگر یادمان می‌دهد که چگونه ایستادگی کنیم و روی خرابه‌ها گل امید بکاریم و زیبایی به بار بیاوریم.

چهره‌اش جدی شد و وسط کِیف و حالش پرسید: «حاجی جان، آهنگ حرومه؟!» همانطور که به خیابان نگاه می‌کردم گفتم: «نه! همه آهنگ‌ها که حروم نیستن! من خودمم گوش می‌دم

پیتر شوایزر هم بی‌رحم است و هم زیرک. احتمالا این خطرناک‌ترین نوع از گونه نویسنده‌هاست که می‌تواند با یک سیاستمدار در یک کشور زندگی کند.

«من او را دوست داشتم» عاشقانه‌ای در ستایش زندگی، قدردانی از لحظه‌ها و پذیرش اشتباه است.

«وقتی به من می‌رسی» یک کتاب سرگرم کننده و چالش‌برانگیز است. کتابی که مشابه آن را در بازار نشر امروز پیدا نخواهید کرد.

بدون شک مطالعه کتاب «آلیور تویست» با داشتن داستانی منسجم و گیرا از تماشای نسخه‌های سینمایی آن لذت‌بخش‌تر است.

کافی‌ست «راسپوتین» اثر ادوارد راژینسکی یا آثار مشابهش را خوانده باشید تا متوجه نقص‌های عمیق «دیلماج» بشوید، مخصوصا اینکه «دیلماج» در فرمی مشابه یک بیوگرافی نوشته شده که توضیحات نویسنده در میان تکه‌های یادداشت‌های «مستند» و برای تکمیل بیان شده‌اند.

«در یک ظهر داغ تابستان دختری از بصره آمد» همه آن چیزهایی را داراست که نویسنده باید برای جذب نوجوان امروزی به آن‌ها مجهز باشد: زبان تصویری، روایت کنشمند، ادبیات زبانی جذاب، مضمون نو و شخصیت‌ درگیرکننده.

«آتشگاه» تصویر کم دارد! نویسنده بار تصور را به دوش خیال خواننده‌اش گذاشته، اما خواننده از او چندان ملول نمی‌شود؛ چون کامش چنان از داستان‌گویی این هم‌زبان «خون‌شریک» خوش است که به شوق تماشای آتش رنگی پودر برقک، کتاب را

«کارنامه خورش»به ما مخاطبین عام یادآور می‌شود که چرا برای مادربزرگانمان پخت غذا نوعی مناسک ارزشمند برای حفظ سلامت تن و روح اعضای خانواده بود نه سیر کردن شکم.